پست چی


یک قاصدک توی این سرما گوشه پادری نشسته است. پیام دریافت شد. این کار ها کار اوست.نمی شناسیدش؟ آها نگفته بودم. او دوست دیوانه امیدوار من است که به قول خودش از این دار دنیا حتی یک فرقون هم ندارد که شب ها زنجیرش کند به یک درخت بدبخت که در نرود. تنها چیزی که در او بیش از حد نیاز تلمبار شده امید است و خوب، یک جور باید بین آدم ها تقسیمش کند تا توازن را بر قرار کند.اگر این توازن با نسبت های طبیعی برابری نکند با یک جرقه کوچک منفجر می شود و آتش می گیرد . خودتان می دانید چقدر سخت می توان یک گلوله مشتعل را یک گوشه گیر انداخت و کپسول اطفاع حریق را رویش خالی کرد و زمستان دی اکسید کربن راه انداخت. او تنها موجودی است که توی فصل گرما توی باغ ها و دشت ها و پارک ها با یک تور حشره گیری اینطرف و آنطرف می دود و توی کیسه ها و قوطی ها و ظرف های مخصوص و عجیب قاصدک جمع می کند و منجمدشان می کند. به محض اینکه یکی امیدش ته کشید، یک قاصدک را از انجماد خارج می کند و به روش مخصوص خودش سر راه طرف قرار می دهد(بگذریم که زیاد هستند آدم های که نه قاصدک را می بینند و اگر هم ببینند نا دیده اش می گیرند و هیچ محل نمی گذارند). او مثل یک پیامبر خسته سالهاست که از رسالتش دفاع کرده . به او می گویند:" هیچ کس آنقدر احمق نیست که از یک قاصدک کوچک و بی معنی مثل یک سایه لاغر مردنی کنار دیوار، یک نشانه یا یک معنی پیدا کند! "ولی اودر مقابل استهزا  حتی حلقه دوستان فقط سکوت اختیار می کند و بس. هیچوقت برایمان نمی گوید چرا، شاید او یک نوع پست چی بالفطره است(پست چی ها،خدای کودکی )
تا دیروز که غم ها خیرات بالش بودند، هدف من بودم. فردا شاید شما توی پله و راهرو های بی معنی بی هدف بالا و پایین بروید و هدف  شما باشید. حواستان به کنج دیوارها و پرز پادری ها و کنار در و گوشه پله و هر جای دیگری که ممکن است یک قاصدک گیر کند باشد. به قول پست چی:" زندگی همین است، حواست به علایم باشه مثلا الان باید به این «با  دنده سنگین حرکت کنید» گوشه جاده توجه کنی"