ریدیو هد باب دیلان




این را برای همه کسانی می نویسم که تلفنی، ایمیلی، نامه ایی و یا در گوشی پرسیدند که کنسرت سه ماه پیش ردیوهد چطور بود. کنسرت ریدوهد حتی برای کسانی که همیشه روی زمین زندگی می کنند(نه مثل من که همیشه توی مرز رویا و واقیعت اند) جادویی و فراموش نشدنی بود. البته فکر می کنم برای من تصور اینکه همه مردان قد بلند ونکوور توی استادیوم جمع شده بودند عصبانی کننده بود ولی وقتی تام یورک شروع به خواندن همه چیز عزیز شد. هزاز هزار نفر آدم با هم می خواندند "کارما پلیس...." . باران شدیدی می آمد و وقتی تام می خواند" ...Rain down, rain down " همه چیز غیر واقعی و رویایی بود.
***
امسال کادوی تولد از طرف آیت و بابک کنسرت باب دیلان گرفتم! پیرمرد شبیه اسطوره ها دو ساعت و نیم زد و خواند و هیچ حرفی نزد و رفت. نوازنده ها کت و شلوار طوسی و کلاه شاپوی مشکی داشتند و همگی از سی سال پیش روی سن آمده بودند. ما از صدای ساز دهنی باب دیلان و پیر مرد و پیر زن هایی که روی صندلی شان بند نمی شدند هیجان زده شده بودیم. آخر شب، دم در منتظر معجزه، لیموزین سی سال پیش ماندیم ولی نگهبان گفت آقای دیلان مدت هاست رفته اند.